انسان چگونه است که این چنین کور و کر است؟ با این همه خود را اشرف مخلوقات می داند. گربه ای را نمی توان به دست خالی فریفت، بو می کشد و به راه خود می رود. حال آن که انسان را به هر حال نخاله و تفاله ای توان فریفت. چه می گویی ای بشر؟ به چه غرّه ای؟
عدالتی ست در جهان، تمام و کمال. حتی ذرّه ای بیهوده نمی جنبد. اگر چه فریب، اگر چه خراب، انسان نیز به مدار مقدّر خویش است. عاقبت روح زین بازی هیچ راه خویش را می یابد و قدم در آسمان می نهد. تو بگو صد هزار قرن آزگار، صد هزار خلقت بسوزد و پایان گیرد و از نو بیآغازد، عاقبت روح به راه خانه خواهد شد.
از صفحه فيسبوك دكتر غلامحسين ابراهيم ديناني