باید آهسته عبور کنیم،عبور کنیم از این تراکم پوچ،از این هرج و مرجِ برای هیچ ،و حتماًدر این حوالی تابلوی راهنمایی هست،که نشان دهد راه پروازِ من و تو کجاست.
چاره ای نداریم جز عبور کردن،عبور کردن از ناماندنی ها، از حباب های معلق در هوا،که باد به هر سو که میل کند،می بردشان،که اگر بمانی آواره ات می کنند!ویرانه ات می کنند! چگونه؟چون خانه ای که طوفان ها از هر طرف،به اطراف می کشندش...
چاره ای نیست جز آهسته عبور کردن،آهسته و آرام،تا نکند ازگرد قدم هایت به تریج قبای بلوریشان کنایه ای بخورد....
بیا آهسته عبور کنیم!
میم.ز